یادداشت ها
یادداشت ها

یادداشت ها

فضولی نکن

خیلی اوقات فکر می کنیم با کنترل گری و محدود کردن دیگران میشه کسی یا چیزی را در مسیر خواسته های خود نگه داشت.والا نمیشه.هیچ چیز نیاز به وکیل و وصی ندارد.خود خدا گفته من خودم حافظ همه چیز هستم.حتی برنامه هایی که برا زندگیتون لازمه و من گفتم هم نیاز به کنترل گری شما نداره.بعضی آدم ها والله که باید جواب بدهند.خون آدم ها رو تو شیشه می کنند.بزاریم آدم ها قشنگ زندگی کنند.آنطور که دلشون می خواد.

یادم هست دوران تحصیلم در کارشناسی ی استادی داشتیم به خودش جرات دخالت تو هر کاری رو می داد.کنترل گری زیادی می کرد.حتی به دانشجویانش اجازه تو بعضی برنامه ها و رفتن به بعضی جاها رو نمی داد.الان من که لعن و نفرینش می کنم. خدا هم لعنش می کند.به نظرم آدم ها یک بار فرصت زندگی دارندپس باید قشنگ زندگی کنند.

به بعضیا باید گفت فضولی ممنوع

همیشه به بالا نگاه کن.

خدایا تلاطم های زندگیم را به تو می سپارم.می دانم که جایی که من را می بری ، جایی درست هست.وقتی تو ناخدا باشی ، همه امواج و سختی ها آن را به ناکجا آباد نخواهد برد.

بعضی وقتها زیاد فکر می کنم ، از رفتار آدمهایی که فکر می کنند آدمهای اطرافشان هیچ نمی فهمند ، واقعا به این فکر می کنم که قرآن درست می گوید؟.هر کس بدی کند نتیجه آن را می بیند.؟پس چرا بعضی آدم ها آنقدر سالم هستند.هر ظلمی می کنند.ولی چقدر زندگی های خوشی دارند.هر حقی را ناحق می کنند.نمی دانم ،خودم را به خودت می سپارم.از اینکه در کشوری باشی که اگر پارتی و رابطه نداشته باشی کارت به جایی نمی رسه.خدایا پس تو کجایی ، همه آنچه که در قرآنت گفته ای همین هست.هر کس هر بلایی می خواهد سر آدم ها بیاورد.قلبم از آدم ها گرفته.وقتی تو را می بینم که در قرآنت گفته ای هیچ چیز از دید من پنهان نیست، دلم محکم می شود و می گویم که الکی حرص نزن.خدا خودش حساب آدم ها و زرنگی هاشون می رسد و هر جایی باشند زیر ذره بین خدا هستند.

بزار خودشون رو خوب نشان دهند ، طبق نظر قرآن که هر کس باید از پل صراط بگذرد.همانجا طرف حساب صاحبان حق خواهند بود.طرف حساب من هم همانجا یقه شون را خواهم گرفت.بزار ادعای زرنگی کنند.ادعای خوب جلوه بودن خودشان کنند.بزار هر کاری می خواهند بکنند، خدا جوابشان را خواهند داد.

خدایا دلم  را به خودت سپردم.مبادا نگران شود.تنگ شود به خاطر اینکه حقم راضایع کردند.یا بی احترامی کردند.از خودت می خواهم اگر حق کسی راضایع کردم برایشان جبران کن.دست من سبب خیر شود و  همیشه کارهای خوب انجام دهم.

مشکلات زندگیم در مقابل بزرگی تو هیچ هست.به بزرگیت قسم ،مشکلات وسختی ها را برایم آسان کن. آدمهایی را در مسیرم قرار بده که دیدن آنها و کارهایشان تو را به یادم بیاندازد.

هر وقت سختی اشکم را در آورد و دلم را به درد آورد.یاد تو بیافتم و بگویم

قل هو الله احد

الله الصمد

لم یلد ولم یولد

ولم یکن له کفو احد

مهربان مسیر زندگی را برایم سهل کن.


آدم چاه کن ، همیشه ته چاه است

شنیدین که میگن چاه نکن بهر کسی اول خودت بعدا کسی

آدمهای دو رو که اطرافت هست رو سخت میشه شناخت.آنهایی که ظاهر و باطنشان گندش تو را زمانی متوجه می کند که با اونها درگیر میشی تازه می فهمی که چه گندی هستند. تازه سجاده هم پهن می کنند و خودشون رو همچین خوب نشون می دن که فقط باید خدا بهت رحم کنه که از کنارشان راحت رد بشی و تیرشون بهت اثابت نکنه.وگرنه دیگه جانی برات نمی مونه.همان به ظاهرهایی که کرام الکاتبین فقط از پسشون بر می آد.

راضی به زندگی کسی و آرامش کسی نیستند.البته همیشه هم ته چاه هستند.ضربه هایی در زندگیشون می خورند که فرشته های آسمون و زمین از در و دیوار نثارشان می کنند.باید بگویم چوب خدا صدا ندارد اگر بزند دوا ندارد.

راضی به دیدن رشد و پیشرفت کسی نیستند.اگر کسی موفق شود انگار روی قلب و بدن آنها لگد مال شده است غافل از اینکه حسابدار و کاتب جهان از سر لطف به بندگانش آنها را بالا برده است.

در زندگیم کم نبودند به ظاهر سجاد پهن کنندگان که از هیچ ضربه ای به دیگران دریغ نمی کردند ولی خدا و وکیل هستی خوب حسابشان را رسیده است و خواهد رسید.

باید گفت که بهترین مراقب و بهترین همراه بندگان ، اگر قلبی را شکستی ، قلبت را خواهد شکست.و همه چیزش حساب و کتاب دارد.حالا تو هر کاری می خواهی بکن یا به قول معروف حکمرانی کن.

بهرام که گور می گرفتی همه عمر

دیدی که چگونه گور بهرام گرفت

فالله خیر حافظا فهو ارحم الراحمین

گر نگهدار من آنست که من می دانم ، شیشه را در بغل سنگ نگه می دارد.


دوست داشتن

گاهی اوقات آدم ، کسانی را دوست داره و داشته که دستش هم به اونها نمی رسه.فقط می تونه دلش را پرواز بده ، امید داشته باشه که خدا که داننده غیب هست اون پیام محبت و دوستیش را به اون خیلی دور و خیلی نزدیک برساند.شاید آن فرد که هم دلمون تنگ است ، دلش تنگ باشد ، نسیم محبت و دل تنگی او را حاضر کند.دنیا ، سرای محدودیت است.شاید هم ما آنقدر مجهز به اسباب عالم معنا نباشیم.ولی همین که دل تنگ می شیم و اشک از گوشه چشممون می ریزد ، نشون می ده که ارتباط گرفته ایم.در هر حال آدمیزاد و همین قلب گوشتی که گاهی در بین سینه اش امانش نمی دهد ، بهانه گیر است.دلش تنگ می شود.می خواهد که آن کس را که دوست داشته و آن کس یک زمانی عزیز دلش بوده و حالا از او اثری نیست .می خواهد آن کس در مقابلش قرار بگیرد ، دستانش را ببوسد و هر کاری که می تواند برایش انجام دهد ولی دنیا دنیایی نیست که بتوان کاری کرد ، بعضی چیزها غیر قابل برگشت است.به همین خاطر دنیای فانی نام گرفته است.کاش آدمیزاد این همه قصه را از زمان خلقتش تا زمانی که بشر روی کره زمین به سر می برد برای نسل بشر رقم نمی زد و در جایگاه قشنگ و زیبای فردوس که مکان اصلی انسان بود، می ماند و فریفته دنیای فانی و کم رنگ دنیا نمی شد که دائما در حال تغییر است.

مهربان جان ،می دانم که می دانی دلم تنگ است.دنیای تو خیلی بزرگ است.به عظمتت بزرگم کن ، قلبم ، روحم ، دلم ، دنیایم را و امیدم را به خودت که غیر از تو امید بستن بیهوده بوده و هست.

عزیزانم را آرامش بده و طعم دوست داشتن و دوست داشته شدن را نصیبشان کن و عشق خودت را در زندگیشان ساری و جاری کن.